چاپ جستاری درباره بازسازی و بررسی منازعه مشروعیت عصر جدید
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۶۲۲۳۵
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «مدرنیته مشروع است؛ بازسازی و بررسی منازعه مشروعیت عصر جدید» نوشته سید مسعود آذرفام بهتازگی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است.
اینکتاب جستاری است که آذرفام براساس رساله دکترایش در دانشگاه تهران نوشته است. او در اینجستار که بیشتر منابع مطالعاتیاش به زبان آلمانی هستند، به یکی از بنیادیترین منازعات فکری غرب مدرن در باب ماهیت سنت و مدرنیته پرداخته که عموماً باعنوان منازعه «مشروعیت عصر جدید» خوانده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نگارنده اینکتاب میگوید در قرن بیستم منازعهای میان سهتن از مهمترین اندیشمندان این قرن، کارل اشمیت، کارل لوویت و هانس بلومنبرگ در گرفت و رسالت کلی کتاب یا همانجستاری که صحبت از آن است، در حقیقت به شرح و بررسی اینمنازعه اختصاص دارد. اینمنازعه اگرچه بلافاصله به محل تامل و پژوهشهای فلسفی اصیلی در آلمان و با تأخیری در سایر نقاط اروپا و آمریکا بدل شد، در زبان فارسی هنوز نه تنها هیچ پژوهش منسجم و جامعی از این منازعه و تجزیه و تحلیلی از آن در دست نیست، بلکه آثار پژوهشی ما از فقدان شرح جامعی از آن رنج میبرد.
آذرفام میگوید اوضاع ما ایرانیان با غربیان متفاوت بوده و هست. مدرنیته بهعنوان پدیدهای تاریخی بهتدریج و طی قرنها از دل تحولاتی در مغربزمین پدید آمد و در نتیجه ارتباطی ارگانیک با تمام ساحات حیات تاریخی غربیان داشته است. خود غربیان منطق تحولات تاریخیشان را درمییابند و از اینرو کمابیش از امکانات و محدودیتهای عصر جدید نیز آگاهی دارند. اگرچه نظر نسبت به عمل همواره به لحاظ تاریخی در تاخر است، طبعا هر عملی دیر یا زود در قالب نظر به فهم میآید.
برخی از سوالاتی که در اینکتاب به آنها پاسخ داده شده، از اینقرارند: آیا دورهای که در آن زندگی میکنیم نقطه اوج انحطاط تاریخ بشریت است یا دورانی سزاوار تحسین؟ آیا ناگزیریم با عسرت گریزناپذیر زمان حال سر کنیم و صرفا به نوستالژی گذشتهای تابناک دلخوش باشیم یا اینکه باید به دفاع از زمان برخیزیم و امکانات منحصربهفرد آن را کشف کنیم؟ آیا عصر جدید صرفا صورتی عاریتی و از آن رو مخدوش از جهان مسیحی قرون وسطایی است یا عصری است خودآیین که ارزشها و آرمانهای مختص به خود را دارد؟
کتاب «مدرنیته مشروع است» ۷ فصل اصلی دارد که به اینترتیباند:
«مقدمه»، «چارچوب نظری: جستاری در نقد جوهرگرایی تاریخی و دفاع از تفکر تاریخی»، «شکلگیری منازعه؛ اشمیت، الهیات سیاسی و سکولاریزاسیون»، «بسط منازعه؛ لوویت، و تاریخ جهانی و حصول رستگاری»، «آنسوی منازعه؛ بلومنبرگ و مشروعیت عصر جدید»، «ادامه منازعه» و «بررسی مدعیات و نتیجهگیری».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
باری، لوویت اظهار میدارد که هایدگر، علیرغم همه دعاویاش مبنی بر رجعت به تفکر یونانیان باستان، نتوانسته بنیاد هستیشناسی یونان باستان - یعنی کاسموس- را اعاده کند و همچنان در بند هستیشناسی مسیحی باقی مانده است، مسیحیتی که در شورشی علیه تفکر یونانی، نه بر جهانی قائم به ذات و مستقل از انسان، بلکه بر ارتباط جهان با آدمی تاکید و تصریح میکند و همین تفکر است که در سوبژکتیویسم مدرن به حد اعلای خود میرسد. روشن است که لوویت در نقد تفکر سوبژکتیویستی با هایدگر همدلی دارد، اما به باورش موضع خود هایدگر نیز اساسا متضمن نوعی سوبژکتیویسم است.
میدانیم که تکنولوژی یکی از مولفههای اساسی دوران مدرن است و در بخش قبل نیز از رویکرد اشمیت در قبال تکنولوژی مدرن سخن گفتیم. لوویت نیز به اقتفای «روح زمانه»، رویکردی منفی در قبال تکنولوژی و تفکر تکنیکی مدرن اتخاذ میکند. از نظر او، علم طبیعی مدرن و تکنولوژی مبتنی بر آن بیش از پیش آدمی را از محیط طبیعی پیرامونش دور میکند. اما به هر جهت، لوویت میپذیرد که آدمی نمیتواند از پیامدهای ذاتی تحول در حیات بگریزد که توسط صنعت و تکنولوژی پدید آمدهاند، که البته هر دو در وضع اضطرار در خدمت جنگ قرار میگیرند. به گمان او، فتوحات تکنولوژی زیرینترین بنیادهای حیات فیزیکی و روحانی ما را متلاشی کرده و از نو ساختهاند، و بدینسان وجود افراد و اقوام بر بنیادها و روابط جدیدی استوار شده است. از نوشتههای لوویت چنین برمیآید که نقادیهای هایدگر از تکنولوژی مدرن نیز، که نام آشناترینشان رساله پرستش از تکنولوژی به سال ۱۹۵۴ است، رضایت او را جلب نکرده است. لوویت در مقاله «نیهیلیسم اروپایی» به سال ۱۹۴۰، پس از آنکه از روند غیرانسانی شدن انسان توسط تکنولوژی مدرن سخن به میان میآورد، فلسفه و الهیات را نیز در اینروند بیتقصیر نمیداند و در باب فلسفه هایدگر مینویسد:
فلسفه و الهیات مدرن نیز [همچون علم و تکنولوژی مدرن] آدمی را غیرانسانی کرده است. مفهوم دازاین هایدگر روا میداند که آدمی در پس پروا، ترس و مرگ ناپدید شود، و [بر این اساس] هر هستندهای صرفا هستیای بر بنیاد نیستی دارد.
اینکتاب با ۲۴۸ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۹۵ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 5626820 صادق وفاییمنبع: مهر
کلیدواژه: مدرنیته انتشارات ققنوس فلسفه هایدگر کارل اشمیت کارل لوویت دانشگاه تهران کتاب و کتابخوانی تازه های نشر سی امین هفته کتاب معرفی کتاب موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران بازار نشر افغانستان نقد کتاب تجدید چاپ فرهنگسرای اندیشه هفته کتاب رونمایی کتاب انتشارات شهید کاظمی اسماعیل امیدی جام جهانی 2022 قطر تکنولوژی مدرن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۶۲۲۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حجت الاسلام خسروپناه: علم حکمی؛ لازمه دستیابی به تمدن نوین اسلامی
به گزارش خبرنگار گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در مراسم تجلیل از استادان سرآمد آموزشی که عصر امروز (دوشنبه، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) در دانشگاه علم و صنعت برگزار شد، ضمن تبریک هفته معلم خطاب به استادان اظهار کرد: انشاءالله خداوند به شما توفیق دهد که شغل معلمی را شغل انبیاست با صحت و سلامت و تربیت دانشجویان ایمانی و دغدغهمند نسبت به سرمایههای ایرانی به محقق کنید.
وی با گرامیداشت یاد شهیدمطهری بیان کرد: شهید مطهری فیلسوف، فقیه و عالم دین بود و در کنار عالم دین بودن دارای غیرت دینی هم بود؛ چرا که بین غیرت دینی و عالم دین بودن تفاوت وجود دارد، البته باید از همسر ایشان مرحومه مغفوره خانم روحانی هم یاد کنیم؛ چرا که شهیدمطهری قطعا با پشتیبانی همسرشان توانستند جایگاه علمی را کسب کنند.
دبیر شوری عالی انقلاب فرهنگی افزود: همه شما استادان با اصطلاح مدرن، آشنایی دارید، اصطلاح مدرن وصف خیلی از موضوعات از قبیل فلسفه، علم، فناوری، صنعت، سبک زندگی و ... است. معروف است که میگویند دکارت پدر فلسفه مدرن است، یعنی قبل از دکارت فلسفه، فلسفه مدرن نبود یا می گویند نیوتون در نیمه دوم قرن هفدهم پدر علم مدرن است، یعنی قبل از وی علم بود، اما علم مدرن نبود. این سوال خیلی مهم است که میگویند علم مدرن چیست؟ و چه فرقی با علم غیر مدرن دارد؟ علمی در دوران قرون وسطی مطرح بود که در اصطلاح غربیها علم با مبنای سنت مسیحی نام داشت که با ظهور گالیله در قرن هفدهم و نیوتون در نیمه دوم قرن هفدهم علم مدرن شکل گرفت.
استاد خسروپناه با طرح این سوال که علم مدرن چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ ادامه داد: اصولا ما در تفکر اسلامی معتقد به علم، دانش، معرفت و فریضه دانستن علم هستیم و توصیه شدهایم که به دنبال علم برویم و فرمودهاند که بر زن و مرد مسلمان علم فریضه هست. این علم که العلم السلطان یا فریضه است، چیست؟ آیا علم مدرن هست؟ با تعبیر فلسفه علم، چقدر با این پارادایم علم مدرن موافق هستیم؟ دانشگاه ها شکل گرفته و دروس دانشگاهی عمدتا علومی است که از غرب آمده است، اکنون فیزیک یک علم مدرن است و با فیزیکی که در طبیعات قدیم تدریس میشد، متفاوت است.
وی ادامه داد: در طبیعات قدیم عناصر ۴ گانهای را قائل بودند که شامل خاک و آب و باد و آتش میشده است؛ اما در علم مدرن هم قوانین ترمودینامیک تغییر کرده و هم عناصر جدول مندلیف مرتب رو به توسعه است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: بنابراین پارادایم علمی تغییر کرده است، آیا با داشته هایی که داریم با علم در اندیشه اسلامی می توانیم علم مدرن را بپذیریم، معمولا این سوال را خیلی ها ساده جواب می دهند و می گویند هر علمی که نافع باشد، باید مورد استفاده قرار بگیرد حال علم مدرن باشد یا علم دوران سنت باشد، اگر نافع است باید بپذیریم. فیزیک و شیمی و زمین شناسی و علوم مهندسی و فناوری نافع هستند و استفاده میشوند که برخی از این علوم بهره نادرست میبرند و آن را بد استفاده میکنند مثل چاقویی که یکی از آن استفاده درست میکند و دیگری استفاده غلط میکند.
استاد خسروپناه گفت: اسلام بر علم حکمی و مبتنی بر حکمت تأکید دارد که با علم سنت مسیح قرون وسطی متفاوت است. با علم مدرن هم متفاوت است، البته وقتی میگویند تقابل طبیعتا نافی وجوه اشتراک نیست.
وی با طرح این پرسش که چه نسبتی بین علم حکمی با علم مدرن وجود دارد؟ اضافه کرد: عقل قطعا ابزار علم است، البته امروزه در علم مدرن مخصوصا در مهندسی، صنعت، فناوری و ... غیر از عقل از تخیل هم بهره میبریم و به همین علت است که بشر صاحب علم اکتسابی زایشی است و تولید علم میکند، اما حیوانات این کار را نمیکنند، آنها علم دارند، اما علم غریزی است و ما انسانها علم عقلی داریم، قطعا پشتوانه علم عقل است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: اگر بخواهم تفاوتی در ساحت عقل بین علم مدرن و علم حکمی ذکر کنم این هست؛ عقلی که در دوره مدرن و دوره فلسفه مدرن مطرح است و در علم مدرن اثرگذاشته است 2 معنایی از عقل بود؛ دکارت وقتی از عقل سخن می گوید عقل نظری ریاضی را مدنظر قرار میدهد و میگوید اگر انسان ریاضی بداند عالم را نیز میشناسد. وقتی نوبت به عقل استدلالی کانت رسید، عقل دیگری را به میدان نشاند به نام عقل علمی. پس از کانت فیلسوفان دیگری مانند ماکس وبر که جامعهشناس و فیلسوف بود، عقل معاش یا برنامهریز را مورد تاکید قرار داد.
استاد خسروپناه گفت: در سیر علم مدرن که مبتنی بر فلسفه مدرن است، 3 عقل نظری و عقل عملی و عقل ابزاری مطرح است. اگر کسی بخواهد علم مدرن را بر اساس عقل مدرن تعریف کند باید بگوید علم مدرن دانش زاییده عقل نظری یا عقل عملی با عقل ابزاری است. اما آیا در حکمت عقل نظری را قبول داریم؟ اگر نهادهای اصلی قدرت ابن سینا، سهروردی تا خواجه نصیرالدین، علامه طباطبایی باشند عقل نظری و عقل عملی را قبول داشتند. ما شیعیان عقل نظری و عملی را قبول داریم. آیا در فرهنگ اسلامی واژهای معادل عقلانیت برنامهریز داریم یا خیر؟
وی بیان کرد: منشا حکمت را «خرد ناب» میدانیم که اگر جامع شود معنای لب میدهد. عقل جامعه و خرد ناب این است که عقل نظری، عملی و معاش را قبول داشته باشیم، اما این عقل مدرن است، در علم حکمی که مبتنی بر خردناب است، غیر از عقل نظری، عملی و معاش یک عقل چهارمی به نام عقل معاد است که اگر این ۴ عقل سمع و بصر، تخیل، تعقل و عقل ناب با هم جمع شوند عقل معاد یا لُب را شکل میدهند، پس فرق علم مدرن با علم حکمی در این نیست که یکی عقل را قبول داشته باشد و دیگری خیر، بلکه هر دو عقل نظری و عملی و معاش و برنامه ریزی را قبول دارند، ولی علم حکمی عقل معاش و معاد را هم قبول دارد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی اضافه کرد: برخی نظریه های علوم اجتماعی مانند عقلانیت ارتباطی که هابرماس مطرح می کند عقل نظری را قبول ندارد، پست مدرن ها عقل نظری و عملی را قبول ندارند و جزء علم مدرن به شمار میآیند، البته نمیخواهم بگویم کسی که جزء پست مدرن است علم نظری و عملی را قبول ندارد، اما هستند کسانی که در علم مدرن عقل نظری و عملی را قبول ندارند، امروزه روانشناسی و جامعه شناسی پست مدرن داریم، پس وقتی علم حکمی خواهیم داشت که عقل نظری و عملی و معاش و معاد با هم جمع شوند که حکمت را تشکیل می دهد و به علمی که از حکمت سرچشمه بگیرد علم حکمی نام دارد.
استاد خسروپناه افزود: آیا در برنامه آموزشی و درسی و شورای گسترش و تعیین رشته ها و سرفصلها و تدوین کتب درسی این تمایز فلسفی اثر می گذارد یا خیر؟ استادان و نخبگان باید برای این پرسش پاسخ بیابند.
وی تاکید کرد: عالمان ما از ابن سینا تا رازی، شیخ بهایی و میرداماد و ... علم حکمی را دنبال میکردند، اگر بخواهیم به تمدن نوین اسلامی برسیم، محتاج علم حکمی هستیم. حال باید دنبال آن باشیم که چگونه علم حکمی را با عقل معاد پیوند دهیم، شما استادان حکمت بنیان انشاءالله با کنش و خرد و فضیلت و اخلاقی که دارید می توانید این علم را به ثمر برسانید، ولی مهم است که در برنامه های درسی به آن توجه کنیم و امیدواریم خداوند عمری به ما عطا کند تا علم حکمی را در سراسر دنیا نشر دهیم.
انتهای پیام/
نادیا عابد